بانوان وقتی در کوچه پس کوچه های شعر پرسه میزنند، قطعا در مسیر عشق هستند. یکی از شاعران با احساس کرج؛ بانو مرجان مجیدی است.
به گزارش کرج رسا، شعر یکی از اسباب مهم تخلیه روحی و روانی است. مجسمه ساز، طراح و نقاش اگر عرق روحی خویش را در قالب هنر مرتبط هویدا میکند، نویسندگان و شاعران نیز به معجزه کلمات و روح واژهها پناهنده میشوند.
بانوان وقتی در کوچه پس کوچه های شعر پرسه میزنند، قطعا در مسیر عشق هستند. یکی از شاعران با احساس کرج؛ بانو مرجان مجیدی است. وی دانشآموخته ارشد حسابداری بوده و شعر را زندگی میکند.
وجه مشترک سه مجموعه چاپ شده از مرجان مجیدی واژه #مرگ و حواشی تلخ و شیرین آن است. اجمالا نظری بر دلنوشتههای این شاعره جوان و آیندهدار میاندازیم:
اعتراف میکنم من مرگم
اولین مجموعه از داستانهای کوتاه مرجان مجیدی در مجموعهای تحت همین نام مشترکا با داستانهای #حمیدرضا_اکبری_شروه در سال ۹۰ چاپ شده است.
داستانهای این مجموعه مربوط به دهه هشتاد بوده و تم اصلی داستانها کوچ از زندگی و پرداختن به حواشی مرگ میباشد.
انگار جانمایه داستانها متأثر از تأثیر و تأثرات زندگی شخصی شاعر بوده و خانم مجیدی تراوشات روحی و روانی خود را در قالب داستانک و داستان کوتاه پی ریزی کرده است.
▫️وقتی که گروه تفحص موفق شدند
استخوانهایی که به من تعلق داشتند و پلاکی که به من تعلق نداشت
زنی که هرگز ندیده بودمش را بیوه کرد…
من پیامبری هستم از آن دنیا
مجموعه داستان «من پیامبری هستم از آن دنیا» دومین اثر مرجان مجیدی سال ۹۷ در قطع رقعی در ۷۰ صفحه توسط انتشارات پارلاق قلم به زیور چاپ آراسته شده است.
این مجموعه شامل طرح، داستان کوتاه و داستانک بوده و فضای عمومی مجموعه بوی جنگ، آتشبس، تصادف، شکار، قبرستان، رجعت و جاده بیبازگشت مرگ و نسیان میباشد.
▫️جنگ تمام شد
تمام گردان کشته شدند، جنگ به پایان رسید و هیچ کس به خانه برنگشت
▫️آتش بس
آخرین سرباز تفنگش را زمین گذاشت
جنگ تمام شد
مادربزرگ چشم به راه مرد
این مجموعه شعر نیز منبعث از تجربیات شخصی و تراوشات روحی شاعره پر احساس میباشد.
کتاب در قطع رقعی و ۱۳۸ صفحه توسط انتشارات پارلاق قلم در شمارگان ۱۰۰۰ منتشر شده است. یکی از کاستیهای سه مجموعه فقدان مقدمه است. بهتر است نویسنده تراوشات روحیاش را در اختیار صاحبنظری بگذارد تا مجموعه نقد شده و با آثار مشابه قیاس گردد.
نقطه مثبت تمام نوشتههای مرجان مجیدی ورود به شعر از منظر یک بانوست. وی از دریچه مردانه وارد دنیای شعر نشده است، مشکلی که خمیرمایه اکثر شعرای مونث معاصر میباشد.
?در زیر چند نمونه از اشعار این بانوی شوریده را تورق میکنیم. امیدواریم امید به زندگی و شور و نشاط، بوی مرگ را در آثار بعدی تحتالشعاع خود قرار دهد:
در من زنی غمگین را
به دار آویختهاند
از شما چه پنهان
قاضی حکم
خودم بودم
┄┅─???─┅┄
در من آدمهای زیادی زندگی میکنند
کودکی لجباز
که بهانه عروسکش را میگیرد
دختری سر به هوا
عاشق
مادری مهربان
┄┅─???─┅┄
دوست دارم پیراهنی که در آن میمیرم را
تو برایم هدیه آورده باشی
و تصویر آخرم در باد
که در پیراهنم میپیچد
و موهایم که بلند بودند و مشکی و
آشفته
و آشفته
┄┅─???─┅┄
از میان زنها
آنها که شاعرترند
زودتر میمیرند
انگار قلبشان را
با واژههای عاشقانه
به مرگ سنجاق کردهاند
زیاد منتظرم نگذار
من زنی شاعرم
که به بوسههایت
عاشق است
┄┅─???─┅┄
بیدار ماندهام
که ببوسمت
که ببوسیام باز
وین قصه کهنه
از ازل شود آغاز
┄┅─???─┅┄
با رنگ چشمهایت
از بهشت میشود نوشت
وقتی که اسم اعظم
نام عظیم پروردگار است و
قسمش
به تین و زیتون
که سبز رنگ چشمهایت است
و طور سینین
که امنترین سرزمین پروردگار
آکنده از برکت زیتون
و اینک شاد باد
روزی که خداوند
عشق را
مادر فرستاد…
لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر،تکرار نظر دیگران،توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی ، افترا و توهین به مسٔولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.