خنده های شیخ ما از شیخ سلمان بهتر است
خدمتِ او از همه خدمتگذاران بهتر است!

شهره ی اجناسِ ما پیچیده در گوش جهان!
چون بِرندِ جنسِ ما از چین و تایوان بهتر است

گر چه با ما زندگی نامهربانی می کند
زندگانی در عوض بر رانت خواران بهتر است

آئودی، لامبورگینی شد سهمِ از ما بهتران
از برای ما فقط ، فرسوده پیکان بهتر است

چرم جیر و کور وکو، در اختیارِ اغنیاست
بر فقیران چند متری ، بند تنبان بهتر است

پیشِ آن کس که ندارد دخل و خرج زندگی
گوشتِ مرغِ یخ زده از بَرّه بریان بهتر است

گر چه باشد شهر قُم اُمُّ القُرای مومنین
پیش خر پولان صفا در شهر تهران بهتر است
اصفهان ، تبریز و آبادان و کرمان خوب نیست
از برای شیخِ ما البته سمنان بهتر است

آن که دارد در سرش غارت ز بیت المال اگر
روز اول گر شود مردی حقوقدان بهتر است

سفره ی سردِ رعیّت گر شود کوچک چه باک
در نگاه شیخ ما از هر کسی خان بهتر است

چون بهشتی جاذبه دارد اگر لوس آنجلس
شهرِ مکّه از برای مستمندان بهتر است!

درس خواندن ای جوان سودی ندارد آنچنان
گوسفندان را اگر باشی تو چوپان بهتر است

شیخ ما با امنیت ، طبعی ندارد سازگار
دولتش باشد اگر در حالِ بُحران بهتر است

زندگی جان می ستاند از فقیران چون أجل!
از برای زنده ماندن خطِّ بطلان بهتر است

در شمیران کاخ مسولین ما گر دیدنیست!
بهرِ ما بیچارگان هم ، کوخ ویران بهتر است

گر نداری سر پناهی شکوه از دولت مکن
جای ویلا یک کپر کُنجِ بیابان بهتر است

شکوه دارم (شایقا) از دولتِ بی درد اگر
جاودانه کشور ایران بماند بهتر است