دروازه بان سابق پرسپولیس ادعای عجیبی را از زبان رویانیان مطرح کرده است. اینکه مدیرعامل سابق سرخ ها از سوی رییس جمهور سابق به صورت هدفمند انتخاب شده بود تا این تیم را خراب کند.
به گزارش کرج رسا، میثاق معمارزاده دروزاه بان سابق پرسپولیس که دوران موفقی در این تیم نداشت در گفت و گوی زنده ای که در صفحه اینستاگرام خود داشت از شرایط بحرانی آن روزهای پرسپولیس گفته است. از قهر با علیرضا حقیقی و تا ماجرای اختلاف علی کریمی با رویانیان و همینطوری گل حاشیه سازی که از سرخها در زمان حضورش در سایپا خورد.
* شروع کار با سایپا
من عضو تیم بهمن کرج بودم که بعداً امتیازش به پیکان واگذار شد و اولین بار در لیگ برتر روی نیمکت این تیم نشستم و در بازی با استقلال برای اولین بار ورزشگاه آزادی را در آن بازی دیدم ولی به من بازی نرسید. فصل بعدش به سایپا رفتم. زیر نظر مایلی کهن اولین بازی خودم را آن فصل در سایپا انجام دادم ولی تعداد بازی هایم زیاد نبود. این را بگویم که علاقه قلبی خاصی به مایلی کهن دارم و از سالم ترین انسانهای فوتبال ماست که پشت و رویش یکی است و برای همین نمیگذارند امثال او در این فوتبال فعالیت کنند. بعد از آن زیر نظر ذوالفقارنسب بازی به من نرسید چون از من خوشش نمیآمد و با من مشکل داشت و برای آن یک فصل به راه آهن رفتم و دوباره به سایپا برگشتم.
* جادوگری در سایپا وجود داشت
در مقطع دوم حضورم در سایپا زیر نظر مجتبی تقوی کار کردم. آن زمان بحث هایی وجود داشت و در رسانهها مطرح شد که واقعاً وجود داشت و شخصی به نام اسکندری کنار تیم بود که بازیکنان را به باغی میبرد و آنجا با هم مراوداتی داشتند. از رشتههای مختلف ورزشی هم در آن باغ رفت و آمد داشتند و بازیکنان والیبال و وزنهبرداری را تعدادیشان را آنجا دیده بودم. من خودم هیچ وقت وارد این بازیها و این اقدامات نشدم ولی دوستانی که به من لطف داشتند علیه من دست به چنین کارهایی زدند که بعداً آمدند از من عذرخواهی کردند و حلالیت طلبیدند. این را هم بگویم که فقط باشگاه سایپا زیر سوال نرود و اکثر تیم ها چنین داستانهایی داشتند و چون چیزی نبود که قابل ردگیری باشد رسانهای نمیشدند و الان هم این موارد خیلی به شکل سیستماتیک تر از گذشته و برنامه ریزی شده وجود دارد. چیزهایی در ساک یک دیگر میگذارند و مسائلی از این دست. ولی آن زمان در سایپا چنین مواردی وجود داشته است.
* ماجرای گل معروف بازی با پرسپولیس
همه مشکلات من از آن گل شروع شد و اتفاقا حرف و حدیثهایی که برایم ایجاد شد از همان گل شروع شد که متاسفانه منبعش از داخل تیم خودمان بود که سعی کردند وجهه من را تخریب کنند. من در همان بازی اگر نگاه کنید چند توپ خوب گرفتم. آن توپی که از عباس آقایی گل خوردم یک اشتباه محاسباتی بود. من منتظر شکل گرفتن یک ضد حمله بودم و ضربه آقایی هم شکل و شمایل سانتر داشت و وقتی ضربه به سمت دروازه رفت من تصمیم اشتباهی گرفته بودم که دیگر برای جبرانش فرصت نداشتم و متاسفانه توپ وارد دروازه شد. اگر میخواستم به عمد گل بخورم موقعیتهای خیلی بهتری وجود داشت که کسی هم به آن شک نمیکرد و دلیلی نداشت بخواهم گل به آن تابلویی بخورم. بعد از آن بازی علی دایی که سرمربی سایپا بود به من گفت میدانم مقصر نیستی و اشتباه کردی. حالا نمیدانم واقعاً از ته دل این حرف را زد یا نه ولی بعد از آن در بازیهای بعدی تا آخر فصل بازی نکردم و آخر فصل هم من را به دفتر باشگاه خواستند و گفتند تو و گلر دیگر تیم را نمیخواهیم و برای فصل بعد باید جدا میشدم.
* قرار نبود به پرسپولیس بروم
اینکه فصل بعد به پرسپولیس رفتم حرف و حدیثها را در مورد من بیشتر کرد ولی اصلاً در آن مقطع قرار نبود به پرسپولیس بروم. زمانی که گل را دریافت کردم پرسپولیس هدایتش در اختیار افشین قطبی بود و حبیب کاشانی مدیرعاملش بود ولی زمانی که به پرسپولیس رفتم داریوش مصطفوی مدیرعامل تیم بود و آن مجموعه رفته بودند و کسی از قبل نبوده که با او بسته باشم. این را هم بگویم که من با سایپا قرارداد داشتم و نمیتوانستم سرخود جدا شوم و آن فصل هم خودشان من را نخواستند مگرنه نمیتوانستم بدون رضایت باشگاه جایی بروم. این را هم بگویم که من قرار بود به پیکان بروم و به اصغر مدیرروستا قول داده بودم. من در هیات فوتبال بودم و رفته بودم با پیکان امضا کنم که داریوش مصطفوی زنگ زد و گفت کجایی گفتم هیات فوتبالم و آمدم با پیکان امضا کنم به من گفت بیا بیرون ما تو را میخواهیم و به یک بهانهای از آنجا بیرون رفتم و بعد به پرسپولیس پیوستم و شرمنده اصغر مدیرروستا هم شدم.
* ماجرای تمرینات پرفشار عابدزاده
تمرینات پرفشار عابدزاده برای من مشکلی نبود و اتفاقا از تمرینات پرفشار استقبال هم میکنم و آن را دوست دارم. من در بازی اول با سایپا بازی کردم و بازی دوم با پاس همدان بود که با حنیف عمران زاده به هوا پریدیم. وقتی روی هوا تنه به او زدم او از من بالاتر بود و من روی مچ آمدم پایین و حنیف روی من فرود آمد که میتوانست این کار را نکند برای همین پای من گیر کرد و رباطم پاره شد. جالب است آنهایی که به من هر چیزی را نسبت میدهند این را بدانند. وقتی رباطم پاره شد من وقت گرفته بودم در ایران زانویم را جراحی کنم ولی عابدزاده و قطبی به من گفت که باید در خارج از ایران عمل کنید و حسین هدایتی که رئیس هیات مدیره بود گفت پول جراحی تو را میدهم. نشان به آن نشان که ۸۰ هزار یورو آن زمان از جیب هزینه کردم و هنوز که هنوز است منتظرم پرسپولیس این پول را به من پرداخت کند ولی خبری نیست و همه را از جیبم دادم. من در آن سالها پیشنهاد مالی به مراتب بهتر از پرسپولیس داشتم ولی در قید و بند پول نبودم. استیل آذین ۲ برابر پرسپولیس به من میداد ولی من به عشق پرسپولیس ماندم.
* فساد و مشکلات مدیریتی در فوتبال
یک روز چند وقت قبل به باشگاه پرسپولیس رفتم آنجا یک نفر به من گفت باید ۶۰۰ هزار دلار به بودیمیر بدهند در حالیکه همان زمان با ۱۰۰ هزار دلار میتوانستند با او تسویه کنند. این مشکلات هست و خیلیها به واسطه همین قراردادها چقدر خوردند و بردند. فساد در فوتبال ایران اکثریت را به خود اختصاص داده و اینطور نیست که فقط چند نفر مشکل داشته باشند و بقیه سالم باشند و اکثریت درگیر این موضوع هستند و ۳-۴ نفر انگشت شمار شاید سالم فعالیت کنند. این افراد را به مجلس میبرند و در مورد فساد از او سوال میکنند. میگویند جلسه گذاشتیم که فساد در فوتبال را بررسی کنیم ولی کسانی را دعوت میکنند که خودشان منشاء فساد هستند و چطور توقع دارند این افراد چیزی از زبانشان بیرون بیاید.
* ۴ بار رد کردن دعوت تیم ملی
من ۴ بار اردوی تیم ملی را دعوت شدم و نرفتم. ۲ بارش به دلیل مصدومیت بود و دو بار دیگر را خودم تصمیم گرفتم نروم. افشین قطبی من را به تیم ملی دعوت کرده بود و جلسه گذاشتیم و گفتم در صورتی میآیم که فیکس باشم و بازی کنم. آن زمان گلر تیم ملی مهدی رحمتی بود. قطبی گفت بیا ۳-۴ بازی روی نیمکت بنشین و بعد تو را بازی میدهم. آن زمان عابدزاده و کرانچار به من گفتند اگر قرار است به تیم ملی بروی و روی نیمکت بنشینی نرو و بمان و برای پرسپولیس فیکس بازی کن چرا که پرسپولیس هم چیزی از تیم ملی کم ندارد و همین شد که به اردوی تیم ملی نرفتم.
* یحیوی حرف دروغ از من پیش کاشانی میبرد
بعد از آن دوباره آقای دایی به پرسپولیس آمد و مشکلات من با ایشان ربطی به اتفاقات زمان سایپا نداشت. مربی گلرهای آن زمان یحیوی بود که حرف های دروغ از قول من پیش کاشانی میبرد و همین شد که کار من در تیم خراب شد. کاشانی من را صدا زد و گفت سفید امضا کن و من گفتم هرچقدر به بقیه میدهید به من هم بدهید ولی سفید امضا نمیکنم. بعد رفتند گفتند که میثاق درخواست مالی سنگین داشته است. همین شد که مشکلاتی ایجاد شد و بعد به من گفتند تو را خبر میکنیم. دایی به من زنگ زد و گفت چکار میکنی گفتم هرچه شما بگویید انجام میدهم و حتی حاضرم به خاطر شما سفید هم امضا کنم. دایی به فرانسه رفت و در آن مقطع گلر خریدند و پیراهن من را هم به او دادند و دیگر خبری نشد و من هم دیدم اینجوری است به فولاد رفتم. در آن مقطع استقلال هم من را میخواست ولی نرفتم.
* ساکت گفت بیا سپاهان فیکس تیم ملی میشوی
بعد از آن بود که آقای ساکت از سپاهان به من زنگ زد و پیشنهاد ۷۰۰-۸۰۰ میلیونی به من داد که بعداً تلفنی تا یک میلیارد هم افزایش پیدا کرد. جلسه ای گذاشتیم و ساکت به من گفت اگر به سپاهان بیایی گلر فیکس تیم ملی هم میشوی. من قبل از آن به اردو دعوت شده بودم و پیراهن شماره ۱۲ را به من دادند. کیروش شماره پیراهن ها را سیستماتیک جلو میبرد و وقتی شماره ۱۲ داشتم یعنی نزدیک به ترکیب اصلی بودم. من دلم نبود به سپاهان بروم و وقتی با پرسپولیس امضا کردم به اردوی ترکیه رفتیم و یک جورهایی انگار گلر چهارم تیم شده بودم و به من بی محلی میشد و بعدش گفتند برو تو را خبر میکنیم ولی دیگر دعوت نشدم و واقعاً انگار وقتی پیشنهاد سپاهان را رد کردم پیراهن تیم ملی را هم از دست دادم.
* به حقیقی گفتند در پرسپولیس مان فیکس هستی
وقتی من به پرسپولیس پیوستم جلسه ای میان او و مدیران باشگاه انجام شد و شنیدم او داد و بیداد راه انداخت و گفت میخواهم بروم ولی گفتند بمان و در فصل جدید هم فیکس هستی و خیالت راحت باشد. من در آن مقطع فکر میکردم علی دایی در تیم میماند ولی بعد حمید استیلی جای او را گرفت .وقتی شماره پیراهن ها را میدادند شماره یک دست حقیقی بود و بادامکی به من گفت شماره ۱۱ را به تو میدهم و خودم لباس دیگری میپوشم و من هم گفتم باشد ولی استیلی گفت اگر ۱۱ را بپوشی حاشیه درست میشود. بعد از آن هم در تمرین به حقیقی گفتند تو برو آن طرف تمرین کن و من و گلر دیگر را سمت دیگری بردند و رفتارها و بیاحترامیهای این شکلی انجام شد و من با عزیزیان صحبت کردم و گفتم با این شرایط در تیم نمیمانم. بازی که نمیکنم پولی هم که به من نمیدهید حداقل بگذارید بروم و این بی احترامیها را نبینم. بعد از آن بود که علی کریمی به من زنگ زد و گفت برگرد و من هم روی حرف علی کریمی نمیتوانستم حرف بزنم. من به خاطر علاقه و احترام به علی کریمی به تمرینات برگشتم ولی بعد از آن کشاله ام پاره شد و مشکلاتم همینطور بیشتر میشد.
* رویانیان گفت بمان، میخواهم استیلی را اخراج کنم
بعد از بازی با مس سرچشمه بود که حقیقی گل بدی خورده بود و من فکر میکردم فیکس میشوم ولی به من بازی نرسید و آن زمان دوربین شبکه خبر با من صحبت کرد و در عصبانیت حرف های تندی زدم که استیلی من را اخراج کرد و به من گفت دیگر نیا. رفتم پیش رویانیان و گفتم رضایت نامه من را بدهید بروم ولی رویانیان گفت بمان چون قصد دارم استیلی را اخراج کنم و به زودی میرود. من راضی نبودم که خودم بمانم و استیلی اخراج شود تا برای من خوب شود. هر اتفاقی که برای پرسپولیس خبو بود میخواستم رخ دهد. مدتی بیرون بودم و مقابل ذوب آهن در جام حذفی هم گل های بدی خوردیم و بعد از آن پروین به من زنگ زد و گفت برو سر تمرین من به پروین گفتم شما بزرگ پرسپولیس هستی و به من بگویی برو ته دره میروم و به خاطر پروین در تمرین حاضر شدم ولی گفته بودم عذرخواهی نمیکنم و او گفت نیازی نیست عذرخواهی کنی و برو سر تمرین و من هم رفتم ولی استیلی گفت معذرتخواهی کرده ولی معذرت خواهی در کار نبود.
* دلیل ذهنیت بد استیلی
من حمید استیلی را دوست دارم و بازی های خوبی برای تیم ملی انجام داده و از بزرگان فوتبال است و هیچ وقت بد او را نخواستم. او پیش از آن در استیل آذین ۲ بار من را خواست و نرفتم و یک بار هم در شاهین بوشهر مقابل او ۱۵ توپ در آوردم و یک ربع بعد از بازی از من تعریف کرد ولی دلیل رابطه بدش با من را این مسائل نمیدانم بلکه مشکل خاله زنکهایی هستند که در تیم بودند و حرف می بردند و میآوردند و هنوز هم در پرسپولیس حضور دارند و هرکس میآید و میرود همچنان در تیم حضور دارند. استیلی مدیریت ضعیفی روی تیم داشت و همین شد که تیم نتوانست نتیجه بگیرد و این مسائل واقعاً به تیم ضربه زد. البته مشکلات داخلی دیگری هم بود و از بالا هم واقعاً نمیخواستند پرسپولیس نتیجه بگیرد.
* رویانیان گفت احمدی نژاد من را آورده تا پرسپولیس را خراب کنم
رویانیان از همان اول استقلالی بود و حرفی به من زد که به شما میگویم. یک بازی جام ولایت داشتیم که رویانیان به من گفت خودت را آماده کن بازی کنی و من گفتم مصدوم هستم ۲۵ روز است که تمرین نداشتم و شرایط بازی ندارم ولی گفت گلر نداریم و اگر بازی نکنی آبرویمان میرود. او جلوی هتل اوین عین همین جمله را به من گفت که: احمدی نژاد استقلالی است و برای این من را به پرسپولیس آورده که هم من را خراب کند و هم پرسپولیس را خراب کند. برای من عجیب بود که یک رئیس جمهور بخواهد تیمی را خراب کند ولی اتفاقات همین را نشان میداد. مگر عجیب نبود که احمدی نژاد به ورزشگاه آزادی رفت و علی دایی را برکنار کرد؟ این مسائل متاسفانه وجود داشت.
* پسر رویانیان گفت علی کریمی به سکوها پول میدهد
اختلاف رویانیان و علی کریمی از همان اول شکل گرفت. رویانیان آمد سر تمرین و گفت میخواهیم به استقلال ۶ تا بزنیم و علی کریمی به او گفت واقع بین باش و مراقب باش با این تیمی که جمع شده بازی را نبازیم و رویانیان از همان موقع از دست او ناراحت شد و با او مشکل پیدا کرد. یک بار سکوها علی کریمی را تشویق میکردند پسر رویانیان از من پرسید او چقدر به سکوها پول داده که انقدر تشویق میشود و من گفتم او بازیکن محبوب و اسطوره تیم است و سالها در تیم ملی بوده و در بایرن مونیخ بازی کرده و بهترین بازیکن آسیا شده و دلیلی ندارد که به سکوها پول بدهد و شما ها باید به سکوها پول بدهید. اتفاقا دادند و یکی از کسانی که روی سکوها مرتباً تشویق می شد و یک ربع برایش آواز می خواندند سعید شیرینی بود. همین مسائل را میدیدم و از فوتبال زده میشدم.
* مقصر مشکل میان من و علیرضا حقیقی خودش بود
هیچ وقت با علیرضا حقیقی آشتی نکردیم چون مقصر اتفاقاتی که میان ما افتاد من نبودم. او به جز من با گلرهای زیادی مشکل پیدا کرده بود و مقصر هم خودش بود. رفتارهایی نشان میداد و حاشیههایی به وجود آمد که مسائل شخصی است و نمیتوانم بگویم. من هیچ وقت با کسی مشکل نداشتم و اگر هم مشکلی پیش آمده از طرف مقابل است. متاسفانه عده ای می رفتند و پله های فدراسیون را بالا و پایین میکردند و به رسانهها پول میدادند تا علیه من بنویسند و من را بزنند تا کنار بروم و واقعاً این رفتارها را دلیلش را نمیدانم.
* به علی کریمی گفتم پیراهن فونیکه سی را ببر در خانه ات نصب کن
بازی برگشت با صنعت نفت بازی خاصی بود و من در شرایط بدی آن بازی را انجام دادم. واقعاً شرایط سختی بود. اوایل بازی شیری توپ را گرفت و مکس کرد و توپ را از دست داد و خطا شد و ضربه در اوایل بازی از زیر دستم رفت توی گل و آن گل در ابتدای بازی باعث شد کلا از لحاظ روحی و روانی تخلیه شوم و دیگر در حال خودم نبودم. فونیکه سی خدا بیامرزدش ولی کسی نبود که بخواهد به من ۳ گل بزند و واقعا آن روز سطح فنی واقعی من نبود. بعد از بازی علی کریمی پیراهن فونیکه سی را گرفت و در رختکن داد به من و گفت بیا از این بازیکن ۳ گل خوردی پیراهنش را هم بگیر و من به او گفتم آن را ببر و در خانه ات نصب کن. من آن زمان خیلی ناراحت بودم و ناراحتی از دست خودم بود و اینطور نبود که در رختکن درگیری به وجود بیاید.
* آخرین بازی مقابل فولاد
بازی آخرم در سطح اول فوتبال ایران بازی با فولاد بود که در شرایط عجیبی بود و هوای اهواز خیلی گرم بود و هوای به آن گرمی را تا الان تجربه نکرده بودم. یک گل در آن بازی دریافت کردم ولی تک به تک بود و روی آن مقصر نبودم و در نهایت این شد که بازی را بردیم.
* دلیل ۸ سال دوری از فوتبال
من در طول این سالها پیشنهادات خوبی داشتم ولی به هر حال اینطور شد که بیرون ماندم. آقای قلعه نویی خیلی به من لطف داشت و اعتقاد زیادی به من داشت و در دو مقطع دنبال جذب من بود ولی به هر حال به خاطر عرقی که به پرسپولیس داشتم به این تیم نرفتم. یک بار بحث جدی شد و تصمیم داشتم برای رهایی از این وضعیت به استقلال بروم ولی در نهایت دلم راضی نشد و این کار را نکردم. من فصل بعد از آخرین فصلم منتظر پرسپولیس شدم. به من گفتند قرار است برند شوستر را بیاوریم و او هم تو را دیده و قبولت دارد و برای همین منتظر پرسپولیس ماندم و پیشنهاداتم را رد کردم ولی شوستر نشد و با مانوئل ژوزه بستند ژوزه هم با خودش نیلسون را آورده بود و با هم قرارداد بستند و به جز او پرسپولیس شهاب گردان را هم خریده بود که عملکرد خوبی هم نداشت و نیم فصل جدا شد. نیم فصل قرار بود به سپاهان بروم ولی نیم فصل بود که شهاب گردان رفت سپاهان و رفتن من منتفی شد. از ذوب آهن تماس گرفتند و گفتند بیا قرارداد ببند ولی ۲ نصف شب به من پیام دادند و گفتند سرمربی عوض شده و صبر کن و دیگر منتفی شد. حتی هومن افاضلی فصلی که نفت بود به تمرین رفتم و به من گفت تو نمیتوانی بازی کنی و من اضافه وزن هم داشتم ولی بعد از چند ماه جوری خودم را نشان دادم که گفت میتوانی در سطح اول فوتبال ایران بازی کنی و گفت اگر ماندیم فصل بعد تو را میخواهم ولی نفت تهران هم منحل شد و به هر شکل من بیرون ماندم.
* اگر میرفتم سپاهان شرایطم فرق میکرد
شاید حضورم در مقطع دوم در پرسپولیس اشتباه بود و باید پیشنهاد سپاهان را قبول میکردم چون هم از نظر مالی برایم خیلی خوب بود و هم گلر فیکس تیم ملی می شدم و شرایط خیلی خوبی برایم رقم میخورد و شاید آینده فوتبالی من متفاوت رقم می خورد و اینطور نمی شد که خیلی زود از فوتبال کنار بروم.
* هنوز هم آماده ام و امیدوارم کسی به من اعتماد کند
در حال حاضر من در ۶۰ دقیقه ۱۲ کیلومتر میدوم و در لیگ برتر هیچ بازیکنی نمیتوانید پیدا کنید که در ۶۰ دقیقه حتی ۸ کیلومتر بتواند بدود. هرکسی پیدا شود به من اعتماد کند خواهد دید که آمادگی من چقدر است و مشکلی برای بازی کردن ندارم و کاملاً آمادهام.
لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر،تکرار نظر دیگران،توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی ، افترا و توهین به مسٔولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.