امروز: یکشنبه, ۲۵ آذر ۱۴۰۳ / قبل از ظهر / | برابر با: الأحد 14 جماد ثاني 1446 | 2024-12-15
کد خبر: 47724 |
تاریخ انتشار : ۲۵ آذر ۱۴۰۳ - ۳:۱۶ |
۱
| می پسندم
ارسال به دوستان
پ

شعر پیش رو سروده ای از اکبر حمیدی متخلص به شایق است.

( من ملک بودم که از چشم خدا افتاده ام)
عبرت انگیزم که بر خاک شما افتاده ام

جلوه ای روشن تر از آیینه بودم ، ایدریغ
از سرِ غفلت در این ظلمت سرا افتاده ام

در کویر زندگی می سوزم از هرم عطش
چون گیاهی خشک از نشو و نما افتاده ام

ارزشم را کس نمی داند در این شبهای تار
مثل مهتابم که در ویرانه ها افتاده ام

سال ها خُلد آشیان بودم به گلزار بهشت
بنگرید اول کجا بودم ؟ کجا افتاده ام؟

نقشِ راهِ رفته را مانم به روی ماسه ها
در مسیر کاروان ها زیر پا افتاده ام

سایه ی طوبی چو تاجی بر سرم بنشسته بود
از سریرِ پادشاهی من چرا افتاده ام؟

در سرم دارم هوای عمر جاویدان چو خضر
در مسیر چشمه ی آب بقا افتاده ام

در غمِ پژمردن گل ها به هنگام خزان
بس که نالیدم چو بلبل از نوا افتاده ام

چون حُبابی ( شایقا ) دارم به سر دریا شدن
گوشه ی صحرا اگر چه بی صدا افتاده ام

 

 

سروده ای از اکبر حمیدی متخلص به شایق
لینک کوتاه خبر:

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر،تکرار نظر دیگران،توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی ، افترا و توهین به مسٔولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

نظرات و تجربیات شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نظرتان را بیان کنید

تعداد نظرات منتشر شده: 1
  1. نویسنده :ناشناس
    تاریخ : 16 / ژانویه / 2021 | 1

    درود بر حاج آقا گرامی حسبن زاده

Scroll to Top