جهانگیر کرمی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران و کارشناس مسائل روسیه سناریوهای پیش روی بحران اوکراین و مطالبات روسیه از این کشور و نیز آثار احتمالی این درگیری بر مذاکرات هسته ای در وین را تشریح کرد.
درگیری میان اوکراین و روسیه، یکی از مهمترین موضوعات مورد بحث در رسانه های جهان است که معادلات آینده جهان و روابط بین الملل را در هاله ای از ابهام فرو برده است؛ تحولات اوکراین بسیار سریع پیش می رود و پیش بینی سرنوشت این بحران چندان ساده به نظر نمی رسد؛ همانطور که پیش بینی آغاز جنگ میان دو کشور دشوار بود. به جهت تداخل منافع و دخالت قدرت های جهان در شرق و غرب در بحران اوکراین به نظر می رسد که دامنه آثار و نتایج آن، بسیاری از مسائل و موضوعات در سطح بین الملل و جهان را تحت تاثیر قرار دهد.
بر همین اساس، با «جهانگیر کرمی» عضو هیات علمی دانشگاه تهران و کارشناس حوزه روسیه و قفقاز گفتگو کرده و آثار احتمالی بحران اوکراین را مورد بحث قرار داده ایم که حاصل آن در ادامه آمده است:
در مورد بحران اوکراین، چه سناریوهایی قابل طرح هستند؟ آیا امکان طولانی شدن جنگ و درگیری میان روسیه و اوکراین وجود دارد؟
از نظر من دو سناریو در این باره قابل طرح است؛ یکی اینکه ارتش اوکراین و نیروهای مردمی از خود مقاومت نشان دهند و جنگ طولانی و فرسایشی شود و اشغال اوکراین به درازا بکشد. سناریوی دیگر این است که پایتخت اوکراین در روزها و هفته های آینده سقوط کند و دولت مذاکره با روسیه را بپذیرد. سناریوی دوم محتمل تر است؛ حداکثر خواسته روسیه از این درگیری این است که اوکراین به نهادهای روسی و اورآسیایی مانند سازمان کشورهای مشترک المنافع، سازمان پیمان امنیت دسته جمعی و همینطور اتحادیه اقتصادی اوراسیایی بازگردد. اما روسیه یک خواسته حداقلی هم دارد و آن این است که اوکراین به عنوان یک کشور بیطرف و غیرنظامی باشد و تعهد بدهد که به هیچ طریقی تسلیحات غربی در این کشور مستقر نشوند. دیگر خواسته روسیه این خواهد بود که استقلال جمهوری های شرق اوکراین (شامل لوهانسک و دونتسک) را به رسمیت بشناسد. در این میان وضعیت های بینابینی هم قابل تصور است اما به نظر می رسد که در صورت نشستن دو طرف پشت میز مذاکره، روسیه این مطالبات خود را مطرح خواهد کرد.
نتیجه سناریوی نخست؛ یعنی طولانی شدن جنگ در صورت مقاومت ارتش و مردم اوکراین در مقابل نیروهای روسیه چه خواهد بود؟
در اینصورت ممکن است درگیری ها در شرق اوکراین ادامه پیدا کند و حمایت کشورهای غربی از اوکراین ادامه پیدا کند و روسیه هم درگیر یک جنگ فرسایشی شود. اما به دلایل مختلف احتمال تحقق این سناریو ضعیف است؛ یکی اینکه جامعه اوکراین جامعه چندپارچه و گسیخته ای است و از طرف دیگر، روسیه دولت قدرتمندی است و حتی در صورت وقوع جنگ های چریکی، دولت روسیه هم امکان مقابله در این نوع درگیری ها را خواهد داشت. اما مسئله مهمی که وجود دارد این است که تداوم این وضعیت امکان ایجاد یک اوکراین واحد برای همیشه فراموش خواهد شد. به ویژه، اگر که دولتمردان این کشور به قیمت فروپاشی این کشور بخواهند وارد مقابله همه جانبه با روسیه شود.
آیا امکان گسترش دامنه جنگ و ورود کشورهای ثالث به این درگیری ها و یا به عبارتی وقوع یک جنگ جهانی اساسا وجود دارد؟
چنین چیزی بسیار بعید است؛ چون که نه در طرف غربی چنین اراده ای وجود دارد و نه اینکه دولت روسیه تمایلی برای حرکت به این سمت و سو دارد. بحث وقوع جنگ جهانی به دلیل هسته ای بودن دو طرف و برقراری بازدارندگی متقابل تقریبا قابل طرح نیست. چرا که هیچ دولتمرد عاقلی یا دولتمردی که حداقلی از خرد برخوردار است حاضر نیست که نتایج و عواقب چنین وضعیتی را بپذیرد. ممکن است که اگر روس ها بتوانند به آسانی دولت اوکراین را وادار به پذیرش شرایط خود کنند، فشارها به کشوری مانند مولداوی که از شرایطی مانند شرایط اوکراین برخوردار است، افزایش دهند. چرا که مولدوای هم متشکل از دو بخش است؛ بخش روس تبارها (پریدنیستر) و بخش مولداوی تبارها. در این شرایط دور از نظر نیست که روسیه بخواهد از دولت خودگردان و روس تبار «پریدنیستر» حمایت کند و همانند لوهانسک و دونتسک، استقلال آن را به رسمیت بشناسد. اما در این میان سخنگوی وزارتخارجه روسیه به نکته ای اشاره کرد مبنی بر اینکه اگر کشورهای فنلاند و سوئد، با این کشورها نیز مشابه اوکراین برخورد خواهد کرد. وقوع این اتفاق اما بسیار دور از ذهن است چرا که این دو کشور نه در داخل و نه در خارج اراده و تصمیمی برای عضویت آنها در ناتو مطرح نبوده است. بنابراین بعید است که این کشورها در چنین و ضعیتی، چنین ریسکی بکنند.
به جز مواردی که اشاره کردید، از منظر روسیه مولدوای چه مشابهت دیگری به اوکراین دارد؟ آیا این کشور هم به سمت عضویت در ناتو حرکت می کند؟
بحث پیوستن مولداوی به ناتو در گذشته بیشتر مطرح نبود؛ تنها عضویت اوکراین و گرجستان به ناتو برای روسیه اهمیت داشته است. عضویت مولداوی در ناتو به تحقق موفقیت آمیز عضویت اوکراین و گرجستان موکول شده است. در اینصورت، مولدوای هم ممکن است به آن سمت حرکت کند. در مورد مولداوی باید گفت که اولا که این کشور بسیار کوچک است؛ قلمرو بسیار محدودی دارد. اما آسیب پذیری این کشور در مقابل روسیه بسیار زیاد است؛ در عین حال، حساسیتی که روس ها به لحاظ ژئوپلیتیکی نسبت به اوکراین دارند در مورد مولداوی ندارند، تنها اهمیت مولداوی به جمهوری خودمختار و روس تبار «پریدنیستر» است.
مباحثی درباره تاثیر بحران اوکراین بر مذاکرات هسته ای ایران و ۴+۱ در وین مطرح است؛ به نظر شما این مذاکرات تا چه اندازه می تواند تحت تاثیر این تحولات باشد؟
من فکر میکنم که تحولات مرتبط با اوکراین تاثیر قابل توجهی بر این مذاکرات نخواهد داشت؛ مسئله برجام عمدتا به دولتهای ایران و آمریکا مربوط است و اراده حاکم بر دو کشور نیز، شکل گیری توافق است. بنابراین، مذاکرات وین، ارتباط مستقیمی با بحران اوکراین پیدا نمی کند. برخی در داخل کشور ممکن است محاسباتی در این زمینه داشته باشند مبنی بر اینکه، «در شرایط فعلی، ایران اولویت خود را در نزد غرب و آمریکا از دست بدهد. بنابراین، ضرورتی برای توافق وجود ندارد و ایران می تواند در آینده با دست بازتری با این موضوع برخورد کند.» اما به نظر من، این، نگاه یک اقلیت محدود است که حتی از اجماع لازم در دولت فعلی ایران برخوردار نیست.
همشهری
لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر،تکرار نظر دیگران،توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی ، افترا و توهین به مسٔولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.