به گزارش کرج رسا، امروز به شوق دیدن مردی که طبقه دوم منزلش را به کتابخانه برای بهره‌مندی عموم اختصاص داده راهی شهرستان نظرآباد شدم.

کتابخانه ای با بیش از شش هزار جلد کتاب در موضوعات مختلف در طبقه دوم این فرد روحانی آرام گرفته و درب منزلش برای استفاده علاقمندان باز است.

حجت الاسلام اسماعیل آل احمد متولد ۱۳۵۴ شهرستان نظرآباد، طالقانی الاصل بوده و علاوه بر تحصیلات حوزوی فوق لیسانس علوم قرآنی دارد و در حوزه‌های علمیه و مراکز دانشگاهی منطقه به تدریس، تحقیق و تفحص روزگار می گذراند و البته دستی در شعر و شاعری نیز دارد.

آل احمد یار غار دکتر حسین عسگری البرز پژوه نامی ملی بوده و برنامه های مشترک فرهنگی اجتماعی زیادی را در دست انجام دارند.

وی در سال ۱۳۸۶ مجوز موسسه قرآن و عترت را دریافت کرده و سالانه به کمک دوستانش دو برنامه چهارشنبه آخر سال سور سوره های قرآن و همچنین آئین شبهای روشن قرآن را در میلاد امام حسن (ع) برگزار می نمایند.

استاد آل احمد ضمن ذکر خیر از کارهای مثبت و ارزنده مهندس میرزا عبدالله مقدم بنیانگذار نظر آباد نوین، از مسئولین فرهنگی منطقه در خصوص تخریب فرهنگسرای مهر نظرآباد به شدت شاکیست.

از آل احمد تاکنون سه کتاب با عنوان صداقت ساقی (دانشمندان و علمای نظر آباد) بنفشه زار کمند (بازکاوی حماسه غدیرخم از زاویه نو) و سلسله احادیث (الاعراب فی تعامد النبی) به زیور چاپ آراسته شده اند.

همچنین کتاب مشاهیر نظرآباد در دست تدوین بوده و نسخ خطی فراوانی از بزرگان این خطه در کتابخانه ایشان آرام گرفته‌اند.

برای این استاد ارجمند که در این وانفسای روزگار به فکر تعالی فرهنگ و مدنیت ماست، از صمیم قلب آرزوی سلامتی و توفیقات روز افزون می‌نمایم.

لازم به ذکر است که شهرستان سرسبز نظر آباد یکی از شهرستانهای به شدت سیاسی البرز با پانصد هفتاد و هشت کیلومتر مربع مساحت و حدود صد و پنجاه هزار نفر جمعیت در ۴۵ کیلومتری کرج بوده و زبان رایج اکثریت شهرستانهای نظرآباد و ساوجبلاغ ترکی ساوجبلاغی یکی از شاخه‌های ترکی آذربایجانی می‌باشد.

تپه باستانی #اوزبکی با قدمت بیش از نه هزار سال یکی از آثار قدیمی ایران در نظر آباد واقع است.

در پایان یکی از غزل‌های استاد آل احمد را با هم زمزمه می‌کنیم:

کَمَکی رخصت دیدار بده زود نرو
آتشی را که زدی خوب بِدم دود نرو

در سراشیب جهان تا قدم آخر مرگ
قیمت بوسی اگر هستی ما بود نرو

سومین جنگ جهان بر سر آب است و عطش
از کویر دل دریایی ام ای رود نرو

حرفهای تو؛ سکوت تو؛ اشارت‌هایت
داغ دل کندن تو بر دلم افزود نرو

شاهد صدق من این خواب نبردن‌ها نیست؟!
جانم از این سفر دور تو فرسود نرو

با درختی ز خیالت که خودم کاشته‌ام
سایه ات سهم حیاط قفسم بود نرو