برای رسیدگی به امورات محلات کمتر برخوردار علاوه بر مشارکت فعالانه شهروندان، نیازمند دو بخش حاکمیتی و مدیریت شهری هستیم.
✍️ رضا قاسمپور
یکشنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۲ فرصتی شد تا در دفتر خدمات توسعه و بهسازی محله آغتپه مهرشهر کرج در “سومین دوره گفتگوی محله” با عنوان تقویت اقتصاد محله، حاضر شده و از نزدیک شاهد مشارکت فعالانه شهروندان و تلاشهای عالمانه استاد داود بیگدلی و دوستانشان (آقایان رامین حاتمی فرد، مجید چوبند، کمال رضوی فر و سرکار خانم فریبا نحوی) در هدایت و راهبری جلسه باشم.
?تلاش برای رسیدن به حس خوب
?پایش و غربالگری اجتماعی
?تلاش برای راهاندازی بازارچه محله
?قومیت و پایگاههای اجتماعی سنتی
?آسیبهای فزاینده فرهنگی اجتماعی
?سکونتگاههای رسمی و غیر رسمی
?بحث محور_ پیرامون در کلانشهرها
?باران فکر و سونامی اندیشهها
?زایش گروههای فرهنگی اجتماعی
?مطالبهگری و تفکر انتقادی در محلات
بخشی از مباحثی بود که بین حاضرین در گفتگوی صمیمی سه ساعته محله بصورت مشارکتی و دیالوگمحور به اشتراک گذاشته شد.
ایدهپردازی و ایندهپژوهی در محلات
بدیهی است که تلاش دفاتر تسهیلگری برای احیای بافتهای ناکارآمد و فرسوده تنها با مشارکت شهروندان مسئولیتپذیر و شهرداریها امکانپذیر است.
برای رسیدگی به امورات محلات کمتر برخوردار علاوه بر مشارکت فعالانه شهروندان، نیازمند دو بخش حاکمیتی و مدیریت شهری هستیم.
از طرفی شهر موجودیتی است که حل مسایل آن تنها منوط به یک تخصص یا دانش نیست. ایدهپردازی درباره شهرهای آینده، در عصر انقلاب فنآوری اطلاعات و ارتباطات، در فضایی قابل رخ دادن است که میتوان بسیاری از مرزهای محدودیت و جمود فکری را در نوردید.
اعجاز دیدارهای چهره به چهره
“محلههای مسکونی دارای مکانی هستند که تعاملات و روابط اجتماعی در آن امکان وقوع می یابند و زمینه دیدارهای چهره به چهره شهروندان و گفتگو را فراهم می آورد. محلهها دارای یک سری عناصر شاخص هستند که باعث ایجاد تعاملات اجتماعی میشوند. مکانهایی که برای حضور شهروندان و مشارکت آنان در زندگی جمعیشان لازم است, با وجود نقش موثر تعاملات اجتماعی در ارتقا کیفیت مکانهای شهری و همچنین تجربه غنی فضاهای عمومی شهری در شهرهای تاریخی ایران، در ادبیات طراحی شهری کشورمان، جایگاه ویژه این موضوع در فضاهای عمومی شهری امروزی به خوبی مورد کاوش قرار نگرفته است.”
گفتگوی محله؛ چوب دو سر طلا
دکتر مجتبی لشگربلوکی در یادداشت خود تحت عنوان”بیماری الکنیسم اجتماعی ما” در باب فقر گفتگو در جامعه ایرانی مینویسد: “اگر من گفتوگو کردم و دیگری فقط حرف زد چه؟ پیشرفت جوامع مدیون آدمهای غیرمتعارف است. اگر بخواهیم مانند دیگران باشیم هیچگاه از دور باطل فقر گفتوگو بیرون نخواهیم رفت. بهعنوان یک خطشکن گفتوگو را آغاز کنیم! با دو منفعت گفتوگو خو بگیریم.
بعد از انجام گفتوگو یکی از این دو حالت رخ می دهد: یا به هم نزدیک میشویم یا نمیتوانیم همدیگر را قانع کنیم. هر دو صورت ما برندهایم. اگر همگرایی ما بیشتر شود یعنی به “توافق جمعی” رسیدیم و این یعنی میتوانیم اقدام مشترک را آغاز کنیم. اما اگر نتوانستیم همدیگر را قانع کنیم، “تواضع جمعیمان” بیشتر میشود یعنی میفهمیم که استدلال ما آنقدر قوی نیست که بتوانیم طرف مقابل را همراه و قانع کنیم و نیازمند اطلاعات، مدارک، شواهد و یا قدرت استدلال بیشتر هستیم.”

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر،تکرار نظر دیگران،توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی ، افترا و توهین به مسٔولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.