استاد مهرور پس از سی سال تلاش بیوقفه فرهنگی و کار مستمر پژوهشی در سال ۱۳۸۵ از آموزش و پرورش کرج بازنشسته شده و از آن تاریخ بطور جدی و تخصصی به البرزشناسی همت می گمارد.
✍ رضا قاسمپور
آنچه مسلم است کار فرهنگی در جهان سوم سراسر هزینه بوده و معمولا دستاورد محسوسی برای فعال فرهنگی ندارد. چه بسا علاوه بر هزینههای مادی، فعال فرهنگی را با انواع هزینههای پیدا و پنهان معنوی و جسمی نیز روبرو نماید. خاصه آنکه همانند البرز پژوهان عاشق پیشهای چون دکتر محراب رجبی، دکتر حسین عسگری،استاد شاهمحمدی و… سلامتی جسمی و دار و ندار خود را نیز در طبق اخلاص گذاشته و عاشقانه برای حراست از مالکیت معنوی و پیشینه فرهنگی شهر و دیار خود جان فدا باشی.
یکی از این جان فدایان اصیل فرهنگی البرز، استاد زکریا مهرور و همسر ارجمند ایشان خانم مرضیه بزرگمهر میباشند. مهرور متولد ۱۳۳۷ برغان بوده و پس از سپری کردن تحصیلات مقدماتی در زادگاهش، راهی کرج شده و از دبیرستان دهخدا (فارابی سابق) دیپلم طبیعی میگیرد. با وجود قبولی در رشته پزشکی با ورود به دانشسرای قزوین آگاهانه و عاشقانه دستگاه تعلیم و تربیت را برای خدمت برمیگزیند. در ادامه لیسانس و فوق لیسانس را در دانشگاه آزاد کرج به پایان رسانده و به مدرس مبرز ادبیات مراکز تربیت معلم و پیش دانشگاهی های البرز مبدل میگردد.
استاد مهرور پا به پای کار معلمی به کندوکاو در شاخههای مختلف ادبیات و غور در البرزشناسی متمرکز میگردد.
وی پس از سی سال تلاش بیوقفه فرهنگی و کار مستمر پژوهشی در سال ۱۳۸۵ از آموزش و پرورش کرج بازنشسته شده و از آن تاریخ بطور جدی و تخصصی به البرزشناسی همت می گمارد.
حاصل خدمات ساری و جاری استاد را میتوان به طور خلاصه به شرح زیر دستهبندی نمود.
ادبیات داستانی:
مدرس ادبیات داستانی در مراکز آموزشی استان
مولف کتاب بررسی ادبیات امروز(از دیدگاه سبک و سختار) در سال ۱۳۸۰
درج مقالات اختصاصی نقد و بررسی ادبیات داستانی در نشریات ملی و استانی
مولف کتاب مدرسه داستان و هفت داستان مدرسهای در صف انتشار
زبانشناسی:
مدرس زبانشناسی در تمام شهرستانهای استان تهران
انتشار کتاب کنکور زبان فارسی ۳ و…
تاریخ ادبیات:
مولف کتابهای شرح و حال عارف قزوینی و نسیم شمال
انتشار کتاب تاریخ ادبیات ویژه کنکور
مردم نگاری:
مولف کتاب برغان اقلیمی دیگر
چاپ مقالات متعدد در حوزه مردم نگاری و زبان شناسی در مجلات معتبر رشد معلم
مولف گفتارهای شادان و برزین با همکاری خانم بزرگمهر
نمایشنامه نوسی و تعزیه:
درج مقالات تعزیه در روزنامه اطلاعات
مصاحبه با مجله نمایش و…
از همسری تا همراهی…
سرکار خانم “مرضیه بزرگمهر” دختر عمو و دختر خاله استاد مهرور، متولد ۱۳۴۱ برغان بوده و علاوه بر مسئولیت همسری، با افتخار بار همراهی فرهنگی استاد مهرور را نیز به دوش کشیدهاند.
خانم بزرگمهر لیسانس ادبیات و از معلمان عاشق پیشه آموزش و پرورش کرج میباشند وی مولف کتاب دستور زبان آسان برای دانشآموزان دوره راهنمایی و همچنین مجموعه ۱۰۰۱ رباعی از ۱۰۰۱ شاعر و دهها مقاله و کار اقدامپژوهی میباشند. بزرگمهر از دبیران خلاق و ممتاز در عرصه جشنواره های ملی و استانی بوده و با وجود بازنشستگی همچنان شمع سوزان مدارس ناحیه ۱ کرج میباشند.خانم بزرگمهر از شاعران فعال استان البرز(انجمن ادبی فرزانگان البرز) بوده و علاوه بر اشعار نغز فارسی، در نوشتن شعرهای محلی به زبان کرجی ید طولا و مهارت ویژهای دارد.
مهرور از دیدگان البرزپژوهان
دکتر حسین عسگری در وصف استاد زکریا مهرور مینویسد:
“استاد زکریا مهرور از فرهنگیان پیشکسوت و اهل قلم استان البرز است که در معرفی فرهنگ و تاریخ زادگاهش روستای برغان از توابع شهرستان ساوجبلاغ، پژوهش های ارزشمندی را به سرانجام رسانده است. با ایشان در روند برگزاری کنگره بزرگداشت آیت الله شیخ محمّدتقی برغانی مشهور به شهید ثالث آشنا شدم. مردی نکته بین، مهربان، مقیّد به اخلاق و کوشا که کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی است. آثارش هم بیشتر در همین زمینه است. معرفی نسب برغانی دو تن از مشاهیر ادبی ایران و عراق یعنی «اشرف الدین قزوینی» مدیر روزنامه نسیم شمال و «نازک الملایکه» مادر شعر نو عرب از تلاش های قابل توجّه ایشان است. بی تردید استاد مهرور از سرمایه های فرهنگی استان البرز هست که بایستی به شایستگی، خدمات علمی و فرهنگی اش را ارج نهاد. به علاقه مندان به ویژه جوانان البرزی، مطالعه آثار ایشان را توصیه می کنم”
ای بهارانه ترین …
استاد مهرور ذوق شعری خود را مصروف سرایش دوبیتی به زبان کرجی(تاتی)نموده و معتقد است برای پاسداشت زبانها و لهجههای محلی ایرانی، دولت باید اصل ۱۵ قانون اساسی را در کنار آموزش زبان رسمی فارسی در مدارس و دانشگاهها اجرایی نماید.
در پایان مخاطبان ارجمند را میهمان دو شعر از سرودههای خانم مرضیه بزرگمهر مینمائیم.
(ای بهارانه ترین ))
ای بهارانه ترین خنده ی گل مهمانت
می نویسم غزلی سبز تر از چشمانت
می نویسم زدعاهای چوباران تو
می نویسم زنگاهت زدل خندانتهم زگرمی سخن های چوگل نازک تر
که ترآود زدهان غنچه ی گل بویانت
همچو دشتی ومنم یاسمن زیبایت
همچو بستان ومنم شاپرک دورانت
می گذارم به رهت سر به تو می پیوندم
عاقبت لاله شوم سرخ تر از دستانت
مادرم عشق تو همواره به دل جادارد
ای بهارا نه ترین خنده ی گل مهمانت
*
شعری چوباران
از کوزه ی دل می چکد مهری فراوان
بر شام تارم می دمد شعری چوباران
درورطه ی تردید و، در دامِ بلاییم
با وحدتِ خود از پسِِ شیطان برآییم
آنگه همه شاد وروان بر بامِ خورشید
گل می کنند ودانه هردم پُرزامید
گرچه خزان بر باغ وبستانم خزیده
موج امیدم دائما در سر تنیده
هم خوشه ی مهرو صفا با جام شادی
آرامشی گردد به پا در شهر و وادی
اکنون دراین بستان همه در انتظارند
با جان و دل برهر ددی پا می گذارند
وقتی شود میدان پُراز گلهای رسته
از مشتمان هم دشمنی هم کینه رسته

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر،تکرار نظر دیگران،توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی ، افترا و توهین به مسٔولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.