امروز: یکشنبه, ۲۵ آذر ۱۴۰۳ / قبل از ظهر / | برابر با: الأحد 14 جماد ثاني 1446 | 2024-12-15
کد خبر: 40786 |
تاریخ انتشار : ۲۵ آذر ۱۴۰۳ - ۱۰:۲۸ |
۰
| 2
ارسال به دوستان
پ

برای کسانی که اولین بار به مهرشهر و منطقه چهار باندی و ارم قدم می‌گذارند دو سوژه کودکان پر تعداد کار و سگهای ولگرد و البته هاپوهای فریبا کاملا به چشم می‌زند.

رضا قاسمپور در یادداشتی نوشت: کرج شهری است با تعابیر مختلف که بارزترین آنها ایران کوچک می‌باشد. وجود اقوام مختلف در استان البرز و بویژه وجود بیش از ۷۰۰ نوع از عرفان‌های رنگارنگ و نوظهور مختلف در این کلانشهر، کرج را به شهری ناهمگون و مملو از تضادهای زبانی، قومی، دینی، نژادی و مهم‌تر از همه شکاف‌های عمیق فقر و غنا تبدیل کرده است.

سال ۸۹ کرج به انضمام فردیس، ساوجبلاغ و اشتهارد بدون داشتن زیر ساخت‌های لازم به استان البرز تغییر نام یافت که بعدها شهرستان ساوجبلاغ خود به سه شهرستان هشتگرد، نظرآباد و طالقان تفکیک شد.

مهرشهر به همراه جهانشهر، عظیمیه و گوهردشت از مناطق برخوردار کرج می‌باشد و البته بخش چهار باندی مهرشهر با خانه های ویلایی بزرگ، زیبا و گرانقیمت بهترین منطقه کرج بوده و مشابه شهرک کارمندان زنجان می‌باشد.

برای کسانی که اولین بار به مهرشهر و منطقه چهار باندی و ارم قدم می‌گذارند دو سوژه کودکان پر تعداد کار و سگهای ولگرد و البته هاپوهای فریبا کاملا به چشم می‌زند.

متأسفانه حضور و مشاهده روزانه و پرتعداد متکدیان و کودکان کار در تهران و کرج برای مردم این شهرها عادی شده است. منتها در مهرشهر بویژه چهارباندی حضور پر تعداد و منسجم کودکان کار حکایت از وجود تشکیلات_مافیایی در پشت این استثمار از کودکان مظلوم و اجیر کردن آن‌ها به تکدی گری و کارهای پست به خاطر لقمه نان و سرپناهی برای شب دارد.

در کنار این پدیده آزار دهنده وجود سگ‌های پرشمار ولگرد و پلاس در ملاء عام و البته سگ‌های اصلاح نژادی (هاپوهای فریبا) در ماشین‌های لوکس و شاسی بلند نیز چهره‌ای دیگر از مهرشهر کرج می‌باشد.

اگر عصرها سری به بلوار دانش و یا خیابانهای چهار باندی بزنید تقریبا اکثر رهگذران (عمدتا بانوان) سگ‌های زیبا و فریبایی را با خود مشایعت می‌کنند. جالب است بدانیم که هزینه نگهداری و هزینه‌های جانبی این سگ‌های میلیونی عمدتا از دریافتی یک کارمند به مراتب بالاتر بوده و البته تراژیک ترین صحنه‌ها زمانی اتفاق می‌افتد که کودکان کار هموطن برای تمیز کردن شیشه‌ها و دریافت انعام دنبال ماشین‌های لوکسی می‌دوند که سرنشینانشان بجز راننده، سگ‌های فریبای یاد شده‌اند!

و این ماجرای تراژیک یادآور سکانس پایانی داستان #قلعه_حیوانات جورج اورول می‌باشد؛

آنجا که حیوانات خسته و ناامید از کار شاق روزانه و ساختن آسیاب بادی (طرح اسنوبال) از پشت پنجره ساختمان وسط مزرعه (محل استقرار صاحب فراری مزرعه) شاهد گپ و گفتگوی بین ناپلئون (خوک فرمانده قلعه) با انسان‌ها هستند.

در این بینابین حیوانات ناامید و پیر و فرتوت تمایز و تفاوتی نمی‌توانند بین ناپلئون و انسانهای استثمارگر قائل شوند و این یعنی نقطه سر خط ….

?هاپو خانم_ نای نای?

در اینور آبادی
آیسان شش ساله
برا سگ جدیدش
کوچولو تولد گرفته بود
سگ پولداران بیچاره
جملگی حاضر
قلادها مارکدار
زیورآلات انتیک
ارابه ها شاسی
دور کمر یاسی
مچ بندش الماسی
تو لب احساسی….

هاپو خانم های_ های
بیا بریم نای_ نای
از آدما بای _بای
لالای لالای لای لای
…..

خدارو شکر هر بار
خرج تولد مکسی
مختصر مختصر بود
چند برابر عروسی من

اینور آبادی
بچه های پایین رود
دست در دست هم
میخوانند شعر و سرود
ای سگان پف کرده
چشم عسلی های دم نوش
بر شما سلام _بر شما درود

 

 

رضا قاسمپور
گفت و گو و تنظیم: رضا قاسمپور
لینک کوتاه خبر:

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر،تکرار نظر دیگران،توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی ، افترا و توهین به مسٔولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

نظرات و تجربیات شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نظرتان را بیان کنید

Scroll to Top