در مجموعه نگارخانه خشت برای هنرمندان کشور که همیشه در امورخیر پیش قدم بوده اند،این امکان را فراهم آورده تا بتوانند بصورت گروهی و انفرادی آثار خود را به نفع نیازمندان جامعه عرضه و به فروش برسانند. همچنین اندوخته علم و تجربه فاخر خویش را در قالب کلاس های آموزشی بصورت رایگان به هنر دوستان نیازمند انتقال دهند.
✍️ رضا قاسمپور
امروز به دعوت دکتر حسین عسگری البرز پژوه نامی به همراه مهدی توسلی ابتدا سری به دکتر حدادیان رئیس میراث فرهنگی شهرستان تازه تاسیس چهارباغ زدیم پس از الحاق البرز پژوهان نامی دکتر مهراب رجبی، دکتر حسین عسگری و استاد شاه محمدی و گپ و گفت دوستانه، با هماهنگی دکتر حدادیان برای بازدید از “نگارخانه خشت چهارباغ” واقع در جاده سهیلیه راهی این بهشت گمشده شده و با استقبال گرم و صمیمی استاد “رجبعلی قهرمانی” عکاس و فیلمساز حرفه ای زمان جنگ مواجه شدیم.
در دیدار چهار ساعته تیم، از نگارخانه منحصر به فرد شخصی استاد قهرمانی لحظه های دلچسب و به یاد ماندنی ثبت و ضبط گردید. قهرمانی از جانبازان سرافراز جنگ تحمیلی است که سالهای سال به عنوان عکاس و فیلمساز دوشادوش شهید آوینی بار فرهنگی، ثبت و ضبط وقایع جنگ را به دوش کشیده است.
وی در عملیات والفجر ۴ زخمی شده و هر دو دستش همانند مقتدایش حضرت ابولفضل عباس قطع می شود ولی با تلاش پزشکان و اتصال و جوش دستها نهایتا به زندگی عادی بر می گردد.
قهرمانی عکاسی است به غایت حرفه ای،خوش مشرب و البته پرکار…
وی برای ارائه آفرینش های هنریش در نمایشگاههای زیادی شرکت جسته است ولی این نمایشگاهها پاسخگوی عطش سیری ناپذیر هنری قهرمانی نیست به همین دلیل از سال ۸۰ اقدام به ساخت نگارخانه ای به غایت شکیل، هنری و روح نواز در چهارباغ می کند.
“نگارخانه خشت” مامن و ماوای بسیاری از هنرمندان و اهالی شور و شعور بوده و علاوه بر نمایش محصولات عکاسی قهرمانی،ورک شاپ های هنری متعددی توسط چهره های ملی و استانی در شاخه های مختلف هنر برای علاقمندان برگزار می گردد.
ما در برنامه چهار ساعته ضمن بازدید از نگارخانه خشت از هم صحبتی و موانست با تک تک دوستان حاضر سیر نشده و پایه جلسات بعدی(دیدار از روستای توریستی واریان و همچنین برنامه بزرگداشت استاد حسین منزوی) را پی می افکنیم.
آنچه ذیلا می خوانیم توضیحات مبسوط استاد رجبعلی قهرمانی در پاسخ به سوالاتم در خصوص چرایی،چیستی و چگونگی خلق نگارخانه دل انگیز و دلنواز خشت می باشد.
“به نام خداوندی که زیباست و زیبایی رادوست دارد. با درود به عموم هنرمندان، هنردوستان، اساتید و فرهیختگان جامعه هنری کشور.
همیشه در محافل هنری، صحبت ازکمبود فضا برای عرضه و نمایش آثار هنرمندان مطرح بوده و هست. همین دغدغه کمبود فضای مناسب برای عرضه محصولات هنری مرا بر آن داشت تا در حد توان خود بعنوان یک عکاس درد آشنا، فضایی مناسب در دل طبیت را به دور از هر گونه آلودگی شهری در استان البرز با امکان دسترسی آسان در نزدیکی استان تهران و با در نظر گرفتن روحیات خاص هنرمندان وهنر دوستان به سبک تلفیقی از سنت و هنر طراحی و اجرا نمایم.
فاز اول این مکان در زمینی به مساحت حدود ۲۵۰۰ متر مربع در مدت ۴ سال توسط خودم و با مواد و مصالح بسیار ساده و قدیمی چوب، آجر،کاشی های فیروزه ای، گل و خشت با بکار گیری تجربیات اندوخته از فعالیت های هنری چهل ساله ام و با یاری جستن از خداوند منان اجرا و فضایی دلنشین ایجاد شده را بعنوان “نگارخانه خشت” به ثبت برسانم.
اساتید محترمی چون آقایان استاد سیف الله صمدیان، دکتر مجتبی آقایی، دکتر امیرعلی جوادیان، دکتر مجید رجبی معمار، استاد محمود عبدالحسینی، استاد کمال الدین شاهرخ،استادعلیرضا قادری، استاد عباس میرهاشمی ،دکترجواد قاسمی و جمعی از هنرمندان صاحب نظر ضمن دیدار از این مجموعه با ارائه نقطه نظرات خودشان مشوق ما در این امربوده اند.
طراحی واجرای نگارخانه خشت با در نظر گرفتن اکثر سلیقه ها و نیاز های گروههای هنری با لوکیشنهای مناسب انجام شده و دارای قابلیت های زیر است:
?برگزاری اردوهای یک روزه برای دانشجویان و اساتید محترم گروههای مختلف هنری
? برگزای ورک شاپ های عکاسی، نقاشی، خطاطی، فیلمسازی، صنایع دستی و….
?ساخت کلیپ های موسیقی اصیل ایرانی و سنتی
? محل مناسب جهت برگزاری و اجرای کنسرت های موسیقی
? برگزاری نمایشگاه درگالری سر پوشیده و محیط باز
?برگزاری بازارچه محصولات هنری، صنایع دستی و فروش محصولات روستایی
? پاتوق مناسب برای هنرمندان، هنر دوستان و اساتید محترم جهت حمایت و فروش آثار هنری
در مجموعه نگارخانه خشت برای هنرمندان کشور که همیشه در امورخیر پیش قدم بوده اند،این امکان را فراهم آورده تا بتوانند بصورت گروهی و انفرادی آثار خود را به نفع نیازمندان جامعه عرضه و به فروش برسانند.همچنین اندوخته علم و تجربه فاخر خویش را در قالب کلاس های آموزشی بصورت رایگان به هنردوستان نیازمندانتقال دهند.
یکی دیگر از برنامه های نگارخانه خشت برگزاری کلاسهای هنری رایگان توسط اساتید خیر برای بهره مندی معلولین و ویلچر نشینان جامعه است. چرا که معتقدم هنر بهترین وسیله برای ایجاد روحیه و انگیزه ادامه زندگی مطلوب برای این قشر آسیب دیده است.
امکانات محیطی
?گالری ۲۰۰ متری جهت نمایش حداقل ۵۰ اثر هنری در ابعاد ۱۰۰ در ۱۵۰سانتیمتر
? آتلیه عکاسی سر پوشیده ۱۰۰ متری با ارتفاع ۴متر دارای پانتو گراف و فلاش چتری و آتلیه بیرونی (روباز )
?لوکیشن های مناسب به سبک سنتی و هنری جهت اجرای برنامه های تلویزیونی و ساخت کلیپ های تبلیغاتی
? لوکیشن های مختلف جهت عکاسی، نقاشی و سایر هنرهای تجسمی
? آلاچیق های جنگلی، آجری و چوبی
?دمنوش خانه و کافی شاپ با چشم انداز بسیار زیبا در دل طبیعت
?سالن اجتماعات با ظرفیت ۲۰۰ نفر با چشم انداز زیبا و دلنشین
? آبشار صخره ای و خانه روستایی
? لوکشین درب و پنجره های قدیمی ۳۰۰ساله برای علاقه مندان به اشیاء و آداب و رسوم قدیمی و نوستالژیک
?غرفه های مختلف با طراحی و اجرای هنرمندانه برای نمایش و عرضه آثار
امیدوارم به وسیله این مکان هنری جذاب و دلنشین، پرانرژی و نوستالژیک، باهمکاری و همفکری اساتید و هنرمندان دلسوز، انتقال چهره هنر کشورمان را که در جهان مانندی ندارند و هنرمندانش همیشه مورد تحسین و ستایش هنرمندان دنیا بوده اند به نسل آینده موثر و مفید باشیم.
چهل سال است با دوربین عکاسی آشنا شدم. ابتدا عکاسی را بعنوان شغل انتخاب کردم. سال ۵۶ اولین بار دوربین عکاسی را بصورت امانت به روستای زادگاه خودم بردم و اولین عکس را از پدر بزرگم که اولین بار بود دوربین عکاسی را مقابل خودش میدید. عکس گرفتم و بقیه دوحلقه فیلم ۳۶ تایی سیاه وسفید را با عکسهای خانواده و هم ولایتی هایم پر کردم لحظه شماری میکردم کی به تهران و لابراتوار برسم تا نتیجه کارم را ببینم، الحمدالله تمامی عکسها بدون تلفات و قابل قبول از تاریکخانه دستی آنزمان بیرون آمد. همین دو حلقه عکس با گذشت ۴۰ سال قابلیت برگزاری یک نمایشگاه در منطقه خودش را دارد.”
هنر گامی است از شناخته ها به سوی ناشناخته ها، هنر کلید فهم زندگی است
رفاقتمان با دوربین عکاسی از همان ابتدا شکل گرفت و روز بروز محکم تر شد و دیگر بعید است این رفاقت، از هم گسستنی باشد، مگر سرنوشت و رخدادهای مثل پیری و ناتوانی و… ما را از هم جدا کند.
همراهی با دوبین عکاسی با گذشت زمان نگاه من را به پیرامون خودم تغیر داد. چرا که خواسته یا نا خواسته بین هنرمندان قرار گرفتم، به این وسیله دوستان خوبی پیدا کردم، به نقاط مختلف ایران، سیستان و بلوچستان، بشاگرد، ماخونیگ، به روستاههای دور و نزدیک، به کویر، دشتها،دل طبیعت و بین اقلیم های مختلف کشورم برد، شاید این بهانه را نداشتم بعید بود در طول عمرم این همه سفر کرده باشم.به گفته آن بزرگ بسیار باید سفر کرد تا پخته شود خامی.
نتیجه این سفر ها به اقصی نقاط ایران همراه با عکاسی، ثبت هزاران فریم عکس از فرهنگ، رسم و رسومات، طبیعت، ارزشهای دینی وملی و کسب تجربه گرانمایه بود.
بیایید چهره هنر کشورمان را که درجهان مانندی ندارد و هنرمندانش همیشه مورد تحسین و ستایش هنرمندان دنیا بوده اند را با عشق و غرور ایرانی مان بنگریم… و ببالیم.
دوربین بهانه خوبی بود در اوایل جنگ بدون نوبت دراین امر دفاع مقدس در بین رزمندگان حضور پیدا کنم آنهم در بین رزمندگانی که بعد از شهادتشان مشخص شد یکی باقری و آن یکی همت و دیگری زین الدین و… بودن، دورانی که خودشان بودن، نه فقط نامشان…..
بهترین دوران زندگیم همان دوران بود که در قرارگاههای اصلی کربلا، نجف و خاتم النبیاء در بین این فرشتگان که جزء صداقت،صفا، صمیمیت،ایثار و بدور از هر گونه وابستگی های دنیوی بودند سپری شد. چرا که جان مال، پست و مقام،راست و چپ،سرباز، فرمانده،درآن میان مطرح نبود، هرآنچه بود سبقت برای ایثار و فداکاری بود.
دوربین عکاسی و فیلمبرداری اوایل جنگ در بین رزمندگان جایگاه خوبی نداشت. دوربین یک وسیله لوکس و عکس گرفتن را ریاء می دانستند و بیشتر اوقات از دوربین دوری میکردند ما هم بعلت سن کم ۲۰ ساله و به احترام رزمندگان گاهی بدور از چشمشان فیلم و عکس می گرفتیم. اکنون افسوس آن دوران که حداکثر استفاده را در خصوص عکس و فیلم برایم باقیست. البته فضای حاکم ایثار و شهادت و نفس گرم رزمندگان که یکی پس از دیگری در صف شهادت قرار داشتند. خواه نا خواه ما را هم در صف و نوبت این امر قرار می داد. ناگفته نماند امکانات دوربینی ما هم در اوایل جنگ مثل ابزار جنگی بسیار ناچیز بود.
با گذشت ۳ سال از جنگ و پیدایش نقش دوربین و رسانه ها در جبهه برای عملیات والفجر ۴ مهر ماه ۶۲ مجهز به لوازم جدید شدیم آنهم با در اختیار داشتن یک خودرو تویوتا استیشن که مختص فرماندهان و البته هدف و سیبل هواپیماهای عراقی بود.
ظهر اولین روز عملیات مورد هدف راکت هوا پیمای دشمن قرار گرفتیم و منجر به شهادت تعدادی از خبر نگاران و فیلمبرداران از جمله همراه خودم شهید زیوری شد (یادش گرامی) بنده هم با جراحات شدید از ناحیه دو دست و ستون فقرات بشدت مجروح شدم، جراهات به حدی بود که هر دو دستم در مرز قطع شدن وستون فقرات هم مشکوک به ضایع نخاعی بود که الحمدالله به یاری خدا و تلاش دلسوزانه پزشکان بیمارستان شهید فقیهی شیراز بعد از ۴۰ روز حرکت پاهایم برگشت و دستهایم از قطع شدن نجات یافت وسرنوشت از مرز شهادت جور دیگری رقم خورد.
جا دارد از شهید زیوری و شهید صیامی که بعنوان همراهانم و شهید حلم زاده از عکاسان پیام انقلاب بودن که با همان راکت به شهادت رسیدند یاد کنیم. روحشان شاد و یادشان همیشه جاویدان…
کاش کاش قدری از حس وحال آن دوران در جامعه حاکم بود آن غیرت و همت نو جوانان بدون ریشو سیبیل جاری و ساری بود.
درمان و بهبودی نسبی ما چند سالی طول کشید و افتخار ادامه زندگی در کنار رزمندگان را از ما گرفت و به علت آسیب دیدگی دو دست و محدودیت آنها قادر به فیلمبرداری نبودم ولی کم وبیش دوربین عکاسی دست می گرفتم و از پشت جبهه عکاسی میکردم.
این بخش از زندگی مرا با اتیکت جانباز ۷۰ درصد پا به پای سایر دوستانم تا پایان جنگ رقم زد. تا اینکه جنگ به پایان رسید وما هم با یک حقوق کارمندی با یک دفتر چه خدمات درمانی وارد عرصه زندگی شدیم. بعد از پایان جنگ متاسفانه رفته رفته مادیات نقش مهمی پیدا کرد وارزشها را تحت تاثیر قرار داده تنها می توانست آرزو و تعلق خاطر مرا به طبیعت و رسم و رسومات تحقق بخشد بلکه این امکان را نیز فراهم می کرد تا این مکان تفریحی به یک مکان فرهنگی هنری و پاتوق دوستان هنرمند و هنردوستان وآنهایی که مثل خودم هستند، برای آنهایی که پای رفتن ندارند، ویلچر نشینند، صادقند، اصالت دارند،برای آنهایی که با من زندگی کردند و سالها چه در جنگ و بعد از جنگ سوژه عکاسی من بودند، آنهایی که مرا هدایت کردند ومشوقم بودند.”
لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر،تکرار نظر دیگران،توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی ، افترا و توهین به مسٔولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.